دل ديدني هاي شهر سرب وسراب(255)
دل ديدني هاي شهر سرب وسراب(255)
من همواره كوشيده ام در وراي سپهر سياه و ابرهاي تيره و تباه، رنگين كماني از اميد را ببينم.
من عاطفه انساني را در ژرفاي وجود انسان ها مبتني بر فطرت و فضيلت و روييده بر باور طينت ديدم.انسان در اوج چيرگي خشم و خشونت در جبهه هاي جنگ و جنايت نيز نمي تواند نداي فطرت را نشنود و سيماي فضيلت را نبيند.
من بذر هر باوری که در بستر خاطر افشاندم، نهالي از حقيقت را از آن بذر باور ،بارور ديدم.
من فریب را رايج ترين سكه و رفيع ترين اريكه در بازار شهر سرب و سراب ديدم.
من سرمای زمستان را لرزاننده، گرماي تابستان را سوزاننده و تعادل بهار را روياننده ديدم.بنابراين دريافتم كه هماره تعادل، رويشگر است و افراط و تفريط، ويرانگر.
ادامه دارد..
شفيعي مطهر
نظرات شما عزیزان:
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
وب نامه شفیعی
مطهر و
آدرس
modara.LoxBlog.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.